چهارشنبه ۱۵ فروردين ۰۳
بله، جلسه زیباتر از تصورم پیش رفت. هنوز همه چیز در لایهای از ابهامه اما من ابهامو دوس دارم و فارغ از اینکه در اینده چه اتفاقی میفته، امروز موقع برگشت از پآنجا رو سیاره ها بودم (چون قبلش رو ابرا بودم و اونموقع دیگه رفته بودم بالاتر!)
بعدشم که رفتیم افطاری و اون هم زیباتر از تصورم بود و بهترین بخششم نشستن کنار خانم مَت بود:') فقط از خانم فَم دور بودم و این پسندم نبود. اما حقیقتا خوش گذشت بهم.
خلاصه که من آمادگی روز به این زیبایی رو ندارم. و خجالت زده ی خدا و کائنات و شب قدر و اینام:' '' '' '' '' '')