حالم داره از بو و رنگ خون، شستن با دست لباس، استرس داشتن موقع بلند شدن از جا، با احتیاط عطسه و سرفه کردن، ضعف و خستگی و دوش گرفتن سرپایی به هم میخوره.
خدایا خواهش میکنم.
حالم داره از بو و رنگ خون، شستن با دست لباس، استرس داشتن موقع بلند شدن از جا، با احتیاط عطسه و سرفه کردن، ضعف و خستگی و دوش گرفتن سرپایی به هم میخوره.
خدایا خواهش میکنم.
آدما کی قراره یاد بگیرن بعد از دستشویی ( از هر نوعش) باید پشتشونو چک کرده و با آب لوله کشی تمیز نمایند؟؟؟: ]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]]
نیاز دارم مغزمو از تو جمجمهم درارم، بتکونمش، آشغالاشو بریزم دور، توش شلف بزنم و مسئله ها رو با نظم و ترتیب بشونم سرجاشون، و بعد با کله سبک تر و آروم تری به زندگیم ادامه بدم
شن های پشت چشممم خالی کنم و دکمه ی خاموش خواب آلودگی مو بزنم.
جسم و روحم حال خوبی ندارن، دوز خیال پردازیم زده بالا و خوشحال طورم
دقیقا مثل یه ادم داغونی که مواد زده
کاش میدونستم در جواب سوال " میخوای باردار شی" ِ دکترا، تو دوست داری چه جوابی بدم
تو دوست داری کی به این دنیا بیای
تو چجوری خوشبخت تری
خونه در تمیز ترین حالت ممکنشه. قرار بود خانم میم اینا بیان که اینجا جلسه باشه، و با محمدحسین و مامان حسابی افتادیم به جون خونه. مامان هم هر پنج دقیقه یبار غر میزد سرم. نگران یاکریم هام بودم، اما محمدحسین رفت سراغ پنجره و من پدرشو دراوردم که زودتر بیاد تو.
جنابشان هم رفت سرکار و نمیدونم کی بیاد. جلسه رو با خانم میم اینا مجازی برگزار کردیم. از تو حرفام شعار درومد، یه جاهایی برق خوشحالی تو چشمای خانم میم کاشتم و گفت خیلی روشن کننده و امیدوار کننده بود جلسه براش. قرار شد ساعت جلسه شنبه رم بگن که با پل هماهنگ شم و برم.
آفتاب خودشو پهن کرده رو تخت. منم خودمو پهن کردم رو آفتاب! برای خودم از ذخایر ارزی یه کرانچی برداشتم و ریختم تو کاسه رنگی کوچیکه. با لپ تاپ اومدم تو اتاق که بقیه سریاله رو ببینم. محمدحسین تو حال خوابیده، صدای تلفن حرف زدن مامان از اونور میاد.
و اگه خوشبختی همینا نیست، پس چیه؟
یکی از چیزایی که خیلی ترسناکه، اینه که ادم فکر کنه داره "کاری میکنه"
با این ادم دیگه نمیتونی وارد تعامل بشی و بهش بگی داره اب تو هاون میکوبه و کارش اونی که باید نیست. و این ادم تا ابد در اون بی مصرفی میمونه درحالیکه فک میکنه داره کوه قافو فتح میکنه
این یکی از موارد همون پک خانمان برانداز خودشاخپنداریه.
خدایا امروز صبرم بده دهن کسی رو سرویس نکنم.
خدایا کمکم کن امروز کمتر دهنم سرویس شه
خدایا یه کاری کن این چند ساعت بگذره فقط
این کابوس، این عذاب.